دکتر «ایوب همتی» دکترای تخصصی روان شناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ایلام در این خصوص یاداشتی در اختیار ایسنا قرار داده است.
در این یاداشت آمده است: پرخاشگری کلامی در کودک و نوجوان ممکن است مشکلی باشد که کمتر به آن توجه میشود. تهدید، متلک، انتقاد و سایر اشکال پرخاشگری کلامی کودکان و نوجوانان مسالهای است که در اکثر مدارس و محلهها قابل مشاهده است.
پژوهشهای حوزه کودکان و نوجوانان نشانه میدهد خشونت کلامی باعث افزایش استرس، اضطراب و خشم، احساس حقارت و کاهش اعتمادبهنفس درکودک میشود.
در جریان زندگی گاهی پیش میآید که والدی از فرزندش عصبانی میشود و حرفی میزند که نباید بر زبان او جاری شود، اما اگر شما نسبت به چیزی که به فرزندتان در موقع خشم گفتهاید احساس پشیمانی نمیکنید و آن را عادی میدانید و فحاشیکردن و کوچکشمردن او برایتان آسان است باید متوجه رفتارتان و آسیبهای روانی کاری که میکنید، باشید.
نباید فراموش کرد که خشونتهای کلامی شما هرگز فراموش نمیشوند و صدای شما برای مدتهای طولانی در ذهن کودک باقی خواهد ماند. شما بهعنوان والدین یکلحظه چیزی را میگویید و به نظرتان میآید که تمام شده است اما در واقع اینگونه نیست. آنچه که شما میگویید میتواند تبدیل به اندوهی ناتمام برای کودک تبدیل بشود و کودک شما با کلامهای تحقیرآمیز دچار کمبود اعتمادبهنفس، ترس و اضطراب، افسردگی، احساس بیکفایتی و ناامیدی میشود.
هر پدر و مادری این حق را دارد تا آن طور که فکر میکند، فرزندش را بزرگ و تربیت کند؛ اما برخی از والدین درک و شناخت کافی از چگونگی تربیت کودک خود ندارند. خیلی از والدین به طور ناخواسته، به دلایل مختلف تربیت خشن و رفتارهای پرخاشگرانه خصوصاً پرخاشگری کلامی با کودک خود نشان میدهند. این پرخاشگری در بیشتروقتها ادامه مییابد و متأسفانه خیلی از آنها عواقب سوءرفتار با کودک خود را نمیدانند. بسیاری دیگر از مشکلات ارتباط با کودک خود آگاه هستند اما راههای مناسب برای بهبود ارتباط را بهخوبی نمیشناسد بنابراین آگاهی از فرزندپروری مناسب، شناخت تربیت پرخاشگرانه و یادگیری بهبود رفتار با کودک، برای رشد، تحول و سلامت روان کودک بسیار سودمند است.
یک از آثار مخرب پرخاشگری کلامی تأثیر آن بر روی رشد مغزی کودکان است. پژوهشها نشان میدهد که بدرفتاری با کودکان موجب کوچکتر شدن ساختار هیپوکامپ و کاهش چینخوردگیهای سطح مغز میشود. بر اساس این مطالعات، استرس ناشی از خشونت کلامی در دوران کودکی میتواند تعداد نورونها در هیپوکامپ (بخشی از مغز که با تنظیم عواطف و احساسات مرتبط است) را کاهش دهد. این موضوع نشان میدهد که آسیبهای ناشی از خشونت کلامی باعث تغییر ساختار مغز کودک میشود.
از دیگر عوارض مخرب پرخاشگری کلامی میتوان به کاهش اعتمادبهنفس در کودکان اشاره نمود. سرزنشکردن مکرر، فریادزدن و تحقیرکردن میتواند اعتمادبهنفس کودک را کاهش دهد. اگر دائماً به کودک بگویید که «در هیچ کاری خوب نیستی» میتواند باعث شود کودک کمکم به این باور برسد که واقعاً در هیچچیزی موفق نیست. این امر باعث میشود اعتمادبهنفس خود در برابر تواناییهایش را از دست بدهد و در انجام کارهای جدید تردید کند. بهعنوانمثال، اگر به فرزند خود دائماً بگوید که او خنگ و دستوپا چلفتی است، او کمکم به این باور میرسد که این موضوع درست است و در همه جنبههای زندگی ضعیف عمل میکند. اما، اگر والدین حتی زمانی که کودک اشتباه میکند، از او حمایت کنند، عملکرد او باگذشت زمان بهبود خواهد یافت.
همچنین اگر کودک همواره مورد شماتت و سرزنش بزرگترها قرار بگیرد، به این باور میرسد که تنها دلیلی که بزرگترها با آنها بدرفتاری میکنند این است که به اندازه کافی خوب نیست. این طرز فکر به مرور زمان باعث بهوجود آمدن تفکر خودکمبینی و احساس حقارت شده و کودک، خود را در برابر همسن و سالهای خودش حقیرتر و کمارزشتر تصور میکند.
افزایش مشکلات رفتاری در کودکان، مشکلات تحصیلی و افت تحصیلی، گوشهگیری و کنارهگیری اجتماعی، کاهش اعتمادبهنفس کودک و افزایش احساس بیارزشی و احساس گناه،، افزایش احتمال ایجاد اختلالهایی مثل اضطراب، افسردگی در کودکان و مشکلات رفتاری، ایجاد مشکل در روابط اجتماعی، سازگاری و تأثیر منفی بر روابط در بزرگسالی، یادگیری پرخاشگری و ایجاد رفتارهای پرخاشگرانه در کودکی و در روابط بزرگسالی، افزایش احتمال سوء رفتار و تربیت پرخاشگرانه با کودک خود در بزرگسالی از جمله مهمترین عوارض پرخاشگری کلامی در کودکان عنوان شده است.
بر اساس آنچه گفته شد به کارگیری نکات تربیتی فرزندان و استفاده از برخی راهها برای مقابله با پرخاشگری والدین جهت پیشگیری از عوارض و مشکلات پرخاشگری کلامی مفید خواهد بود. از جمله این مهارت میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
۱- یادگیری مهارتهای تنظیم هیجان و مدیریت خشم، با روشهایی مثل خواندن کتاب، تمرین مدیریت و مشاوره گرفتن.
۲ - افزایش ارتباط مثبت با کودک، وقتگذرانی با کودک و انجام فعالیتهایی مثل بازیهای تعاملی، قصهگویی، بیرون رفتن با کودک، نشان دادن محبت با رفتارهایی مثل در آغوش گرفتن کودک، نوازش کردن و تشویق کردن کودک، احترام به کودک و گوش دادن به او.
۳- شناخت ویژگیها و توانمندی کودک و تعدیل کردن انتظارات از کودک.
۴- شناسایی علت پرخاشگری مثل مشکلات ارتباطی با همسر یا خانواده، فشارهای روانی، اختلالهای اضطرابی، مشکلات شغلی و یا ویژگی عصبی بودن، تحریکپذیری و… سپس تلاش برای حل علت زیربنایی، با گرفتن کمکهای تخصصی و دریافت خدمات مشاوره و روان شناختی.
با توجه به آنچه گفته شد، بهتر است که والدین از پرخاشگری به ویژه نوع کلامی آن با کودکان خودداری کنند و با بالا بردن سطح آگاهی خود نسبت به امور تربیتی فرزندان، از روشهای مؤثرتر بهره بگیرند تا کودکان سالمی از لحاظ روانی و جسمی داشته باشند.