به گزارش ایسنا، متن پیش رو گفتگوی روزنامه جوان با مجتبی همتیفر، رئیس سازمان تعلیم و تربیت کودک درخصوص مقوله فرزندپروری است که در ادامه میخوانید:
«فرزندپروری» موضوع بسیار مهمی است که والدین از همان بدو تولد فرزندشان دغدغه آن را دارند. متأسفانه گاهی کار به قدری برایشان سخت میشود که قید فرزند دوم، سوم و بیشتر را میزنند، در صورتی که اگر راهنما و مشاور در دسترس داشته باشند و به اصطلاح راه و چاه را یادشان بدهد، مسیر برایشان هموار خواهد شد، به همین دلیل ضروری است هر گونه اطلاعات و مهارتهای موردنیاز در این زمینه را حتی پیش از به دنیا آمدن فرزندشان به دست بیاورند، اما آیا امکان آن وجود دارد و مشاور کودک در دسترس، آسان و رایگان است؟ بدون شک پاسخ خیر است.
والدگری چیست؟
در ادبیات علوم تربیتی و روانشناسی، واژگان Parenting به دو صورت ترجمه شده است. برخی آن را به «والدگری» و گروهی دیگر آن را به «فرزندپروری» ترجمه کردهاند. بر اساس تعریفی که مطرح است، والدگری عبارت است از: «گونهای از ارتباط والد- فرزندی که شامل باورها، اصول، روشها و رفتارهای ویژه میشود و عاملی مؤثر در شکلگیری رفتارهای درونیشده و برونیشده فرزندان است.» در واقع میتوان فرزندپروری را داشتن مهارتهایی دانست که در این مهارتها، روشهای بهکارگیری تواناییها در حوزه تربیت فرزند به شمار میآید. به عبارتی دیگر همانطور که برای اداره هر سازمان و نهادی نیاز به دانستن روشهای مدیریت و بهکارگیری درست آنهاست، فرزندان نیز از این امر مستثنی نیستند و باید برای رشد و تربیت ایشان راههای درست را کشف و به کار گرفت.
نکته حائز اهمیت این است که در دوران کودکی، شخصیت انسان بر اساس تربیتی که در خانواده وجود دارد، شکل میگیرد. اصلیترین مؤلفههای شکلگیری شخصیت انسان مربوط به همین دوران ابتدایی زندگی انسان در نهادی به نام خانواده است. برخی روانشناسان معتقدند از تولد تا یک سالگی سن شکلگیری اعتماد انسان نسبت به دنیاست. در این دوران مهمترین فردی که در این اعتمادسازی نقش دارد، مادر است. اگر مادری در این دوران به نیازهای کودک، خوب رسیدگی نکند و افراط یا تفریط داشته باشد، میتواند زمینهساز یک شخصیت بیاعتماد در تمامی دوران زندگی کودک شود، از همین رو لازم است، والدین شیوههای درست تربیت فرزندان را به کار گیرند تا بتوانند پرورش، اجتماعیکردن و ارزشهای فرهنگی، اخلاقی و ایدهآلهای خود را به فرزندانشان به درستی منتقل کنند.
فرزندپروری مهم است
خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی که انسان در آن قدم میگذارد، میتواند جامعهپذیری و در گام عالیتر آن فرهنگپذیری را در شخصیت انسان نهادینه کند. به همین دلیل است که گفته میشود والدین بر زندگی آینده فرزندان خود تأثیرگذارند؛ اگر آنها جایی راه را اشتباه بروند، کودکشان در آینده نمیتواند از عهده حل مشکلات و چالشهای زندگی خود بربیاید.
مثلاً خانوادهای که مدام به فرزند خود سخت میگیرد و او را شماتت میکند، باعث میشود این کودک در آینده یک فرد بدون عزتنفس باشد و مدام انتظار تذکر و توبیخ از سمت اطرافیانش را داشته باشد یا آن پدر و مادری که اجازه هیچ ناکامی و شکستی را به فرزند خود نمیدهند و مدام به دنبال جبران کموکاستیهای زندگی او هستند و هر چیزی را که بخواهد در اختیارش قرار میدهند، باعث میشوند او با کوچکترین مشکل و شکست از پا دربیاید و توان بلندشدن نداشته باشد. اینها تنها مثالی از پیامدهای اشکالات مواجهه با کودکان است که شاید به سختی بتوان آنها را جبران کرد، به همین دلیل تا دیر نشده باید بیشتر نسبت به آن حساسیت به خرج داد و «فرزندپروری» را به عنوان یک مسئله مهم و برجسته همانند «فرزندآوری» دانست.
اولین دانشگاه «آغوش مادر»
در حال حاضر سازمان تعلیم و تربیت کودک برای کمک به پرورش کودکان کمتر از هفت سال شکل گرفته و اقداماتی نیز در این زمینه انجام داده است، اما این سازمان جدیدالتأسیس برای به ثمر رساندن طرحها و برنامههایش در زمینه تسهیل فرزندپروری راه زیادی دارد.
مجتبی همتیفر، رئیس سازمان تعلیم و تربیت کودک به ضرورت توانمندسازی والدین برای ایفای نقش پدری و مادری اشاره میکند و میگوید: «در شش سال اول زندگی کودک و بنا بر تأکیدی که اساسنامه سازمان دارد، رویکرد تربیتی باید خانوادهمحور باشد و به ویژه در سه سال اول تأکید بر این است که کودک در بستر خانه و خانواده رشد کند و ببالد و زمینههای تربیتیاش فراهم شود. به دلیل پیچیدگیهایی که خانواده پیدا کرده است، اقتضا میکند والدین و زوجینی که در آستانه پدرومادرشدن هستند، برای اینکه بتوانند نقشهای پدری و مادری را درست ایفا و بستر خوبی در خانه و خانواده برای پذیرایی از کودک و محیط تربیتی و رشد مناسب او آماده کنند، نیاز است توانمند شوند و آموزش ببینند، متأسفانه تاکنون سازوکاری به شکل سازماندهیشده و نظاممند در این زمینه نداشتهایم.»
او تصریح میکند: «وقتی ما از تعلیم و تربیت در شش سال اول زندگی انسان صحبت میکنیم (که به آن دوره اوان کودکی میگویند) نقش خانه و خانواده خیلی ویژه است چراکه کودک در دامن مادر متولد میشود، رشد میکند و حتی اجزایی که به زعم ما ساده به نظر میآیند و امور ظاهری هستند هم در زندگی آینده کودک بسیار اثر ویژهای دارند. مثل صدای مادر، لالاییها و قصه خواندنها که دایره واژگانی کودک را شکل و توسعه میدهد و مسیر تفکر و زبانآموزی او را پیش میبرد و همچنین رشد عاطفی که کودک در بستر آغوش مادر خواهد داشت. در این زمینه یکی از نشریات مدارس اسلامی پیش از انقلاب تعبیر جالبی داشت و میگفت که آغوش مادر اولین دانشگاه است.»
«کودک» ابزار تفاخر والدین نیست
او به نفوذ نگاه بازاری در خانوادهها برای تربیت کودک اشاره میکند و میگوید: «متأسفانه مؤسسات، اقشار خاص و بعضی از اصناف تأکید میکنند که والدین از پس فرزندپروری و تربیت کودک خود برنمیآیند، آنها میخواهند با این نگاه بازاری جایگاه خودشان را تثبیت کنند. به این ترتیب هویت و اعتمادبهنفس والدگری را از «والدین» میگیرند. آن وقت است که به پدر و مادر احساس یأس و احساس سرمایهایبودن فرزندانشان القا میشود، به همین دلیل درگیر فضاهایی که چه بسا فرصت کودکی را از کودک میگیرد، میشوند.»
رئیس سازمان تعلیم و تربیت کودک به یکی دیگر از مسائل و چالشهایی که در حوزه والدگری در کشور وجود دارد، اشاره میکند و اظهار میدارد: «گاهی الگوهایی برای فرزندپروری پیش رو قرار میگیرد که ضدتربیت است یا حداقل فرصتهای تربیتی را که ویژه هستند، هدر میدهد یا به شکل کمبازدهی صرف میشود؛ اینکه والدین کودکان را درگیر آموزشهایی میکنند که در شش سال اول زندگی، اقتضای سنشان نیست، مثل آموزش زبان و ریاضیات که جایگزین بازیکردنها میشود و به طور کلی کودک به ابزاری برای تفاخر والدین تبدیل خواهد شد.»
کودکستانها باید «خانوادهمحور» باشند
همتیفر به ضرورت وقتگذرانی پدر و مادر با کودک اشاره میکند و میگوید: «والدین شاغل یا آنهایی که به هر دلیلی فرصت ندارند وقت برای فرزندشان بگذارند، گاهی با خریدن وسایل لوکس یا به کودکستان فرستادن او، تلاش میکنند مسئولیت اخلاقی- تربیتی خود را نادیده بگیرند، بدتر اینکه چنین کارهایی را یک ارزش تلقی میکنند! در حالی که کودک به پدر و مادر به طور ویژهتری نسبت به هر چیزی که در اختیارش گذاشته میشود، نیاز دارد. در چنین شرایطی باید نقش بیبدیل مادر به عنوان جایگاهی که شایستهاش است، برجسته شود. در این راستا طرحی را به عنوان «هوای مادری» که تکریم جایگاه مادری است، معرفی کردیم که با محوریت سه اصل مهم شامل حمایت از توسعه مجموعههای مادر و کودک، ارتقای الگوی عملیاتی رشد مادر و کودک و همچنین تجربههای موفق کنشگری مادران در محله، زمستان گذشته در مشهد اجرا شد.»
او ادامه میدهد: «تحلیلهایی که بر اساس بررسیهای کارشناسی به آن رسیدیم، به ما نشان داد باید به ویژه در سه سال اول زندگی کودک، کلونیهای خانوادگی تقویت شود. هستههای مادر و کودکی که مادر در کنار کودکش رشد میکند، میبالد و توانمند میشود و مسیر پیشرفت شخصیاش را در کنار مادریکردن تجربه میکند، باید اولویت داشته باشد. همچنین فرصت انتقال تجربه مادرها نیز فراهم شود، به طوری که بستر عاطفی میان مادران باعث عاطفهورزی میان بچهها نیز شود. در عین حال باورمان این است که خود کودکستانها و تربیت این دوره هم باید خانوادهمحور باشد.»
همتیفر در پایان تأکید میکند: «در برنامه هفتم در ماده ۸۱ ناظر بر تنوعبخشی الگوهای تربیتی اوان کودکی، تکالیفی برای سازمان تعیین شده است که علاوه بر کودکستان، الگوهای بدیل ارائه شود که خانههای مادر و کودک و مهد خانگی از همین جمله هستند، در تلاش هستیم این الگوها را صورتبندی کنیم و با زودتر آمادهکردن آییننامهها هر چه زودتر خدمترسانی انجام دهیم.»
مهجور ماندن نقش والدگری در جامعه
هر کس که صاحب فرزند میشود، سؤالات زیادی دارد، از روند رشد فرزند خود گرفته تا نحوه مواجهه با چالشهایی که پیش میآید، برای همین در صفحات شبکههای اجتماعی، سایتهای خبری، کتابها و هر چیزی که به دستش میرسد، دنبال پاسخ سؤالاتش میگردد، حتی از تجربیات افرادی که صاحب فرزند شدهاند هم کمک میگیرد تا بداند چه کسی چه راهی را رفته و آیا او هم میتواند از همان راهها و روشها استفاده کند. مثلاً از همان بدو تولد فرزند، گاهی میخواهد بداند دمای خانه چقدر باشد تا نوزاد احساس خوبی داشته باشد و سرما و گرما اذیتش نکند یا میخواهد بداند چقدر لباس بر تن نحیف او کند تا مبادا آسیب ببیند، حتی اینکه نوع تغذیه و ویتامینهای موردنیاز بدنش چه باید باشد هم برایش دغدغه میشود. این سؤالات هیچ وقت تمام نمیشود و تا دورانهای بعدی یعنی هنگام راه رفتن کودک و پس از آن تا دوران مدرسه ادامه دارد. در مسائل تربیتی نیز گاهی میخواهد بداند تا چه میزان باید کودکش را آزاد بگذارد و چه زمانی باید به او امر و نهی کند. چه زمانی باید در مقابل رفتارهای اشتباه فرزندش جدیت به خرج دهد. گاهی نیز با چالشهایی مواجه میشود که راهحلی برایش ندارد، مثلاً گریههای مکرر کودک یا پرخاشگری او و البته هزاران چالش دیگر که ممکن است هر پدر و مادری با آن مواجه شوند.