مریم ظهیری روانشناس با نگاهی به انیمیشن «چل پله زیر زمین ۳» یادداشتی درباره این انیمیشن که برای کودکان است به نگارش درآورده است و با تحلیل آن از ویژگی هایی که می تواند به پرورش هوش هیجانی کودکان در این انیمیشن کمک کند، سخن گفته است.
در این یادداشت آمده است:
«پرورش هوش هیجانی کودکان را جدی بگیریم!
نوروز ۱۴۰۲ بود که سریال پویانمایی «چل پله زیر زمین» محصول مرکز انیمیشن سوره، روی آنتن شبکه نهال رفت؛ اثری به نویسندگی نسیم خراشادیزاده و کارگردانی علیرضا طاهری که روایتگر قصه کودکی به اسم «کوشا» بود. این پسر دستیار «دکتر تور» میشود تا در مکانی محرمانه جانوران منقرضشده را از طریق نسخه ژنتیکیشان به زندگی برگرداند. «کوشا» به این جانوران عجیب اما بامزه کمک میکند تا مهارتهای زندگی را برای بقا بیاموزند.
فصل اول و دوم «چل پله زیر زمین» هشت شخصیت محوری داشت که هر کدام با ماجراهایی که داشتند، بخشی از قصه را پیش میبردند. «کوشا»، «دکتر تور»، «گردوله»، «بادکنک»، «خُرخُف»، «زیپی»، «کُلَنجَک» و «ویزی» نام این شخصیتها بود که هرکدام خصلتها و ویژگیهای رفتاری خود را دارند که میتوان آن را نوعی گونهشناسی شخصیت کودکان در قالب کاراکترها دانست.
از سوی دیگر باید اشاره کنیم که رد پای «کوشا» در قصه همه شخصیتها پیدا بود. در واقع «چل پله زیر زمین» قصه «کوشا» بود که با داستانکهایی که کاراکترهای فرعی دارند، تنیده شده و روی خط اصلی قصه پیش میرود.
حال نوروز ۱۴۰۳ شاهد پخش فصل سوم این مجموعه انیمیشن از شبکه نهال هستیم. در فصل سوم «دکتر تور» و گروه قهرمانی سفرهایی را با کشتی پرنده خود به نام «چرخ و فلک» به سراسر ایران دارند تا با مشکلات زیست محیطی و جاذبههای گردشگری و تاریخی آشنا شوند. ناگفته نماند در سری جدید کاراکتری به نام «کلک» که شخصیتی بدجنس است، سعی دارد به کمک «فضولچه» در کارهای «دکتر تور» و گروه قهرمانی خرابکاری کند. همچنین یک دختر خردسال به نام «روشا» که خواهرزاده «دکتر تور» است به گروه قهرمانی اضافه شده که بسیار باهوش و بازیگوش است.
اگر بخواهیم از دید روانشناسی نگاهی به این اثر داشته باشیم ابتدا باید بگوییم که همواره تعلیم در کنار تربیت؛ آموزش در کنار پرورش آمده است اما بیشتر به یک بعد ِآموزشی توجه شده و پرورش و رشد هوش هیجانی نادیده گرفته شده است. خوشبختانه در سالهای اخیر ساختِ انیمیشنهایی با مدت زمان کوتاه و جذاب به این بعد اساسی تربیت توجه کرده است و «چل پله زیر زمین» هم از این قاعده مستثنی نیست.
آنچه که در این انیمیشن حائز اهمیت است، روان و ساده بودن قصههایی است که باعث میشود کودکان همواره با شخصیتهای انیمیشن همذاتپنداری کرده و در عمل به صورت ناهوشیار مطالب مهمی را فرا گیرند. مثلاً به جای ترسیدن، شجاعانه رفتار کنند، خود را دست کم نگیرند و مساله را حل کنند.
«چل پله زیر زمین» در فصل سوم تلاش کرده است تا کودکان را با محیط زیست آشنا کند و به آنها مواردی را گوشزد کند یا بیاموزد. در این راستا درباره مسایلی از جمله جلوگیری از به هدر رفتن آب، اهمیت تمیزی دریاچه و جمع آوری زبالههای پلاستیکی، عدم قطع یا آسیب به درختان و … صحبت کرده است. ذکر این نکته ضروری است که پژوهشها ثابت کرده آموزش غیرمستقیم در اکثر مواقع بهتر و با تاثیرات عمیقتر همراه بوده است.
اما فراموش نکنیم که مواجهه گهگاهی با شکست، میتواند از رویاپردازی یا عدم تحمل ناکامی کودکان بکاهد. مشابه آنچه در قسمت سوم این اثر نمایش داده شد، کودکان باید بیاموزند مسیرِ تلاشهای ما با سختیهایی همراه و ممکن است به ناکامی منجر شود، اما نباید ناامید شوند و باید یاد بگیرند دست از تلاش برنداشته و امید خود را حفظ کنند.
یکی از ایرادات وارده به انیمیشن شاید این باشد که تمام تلاشهای شخصیت منفی داستان منجر به شکست میشود. در مقابل موفقیت اغراق آمیز شخصیتهای مثبت نیز باعث میشود بعد از مدتی جذابیت انیمیشن کاسته شده و انتهای آن پیشبینی پذیر باشد. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که قدرت تجزیه و تحلیل کودکان آنقدر قوی نیست تا دلیل تکرار این مورد را درک کند و تنها ممکن است از تعداد تماشاگران این اثر کاسته شود.
در پایان این یادداشت حتماً باید به این نکته اشاره کنیم که استفاده از رنگهای شاد، موسیقی شاد و جو هیجانی، کاراکترهای بامزه و دوست داشتنی، قصههای خلاقانه و … مخاطبان کودک را به این اثر جذب و آنها را با خود همراه میکند.»