عادله مخبری در گفتوگو با ایسنا در خصوص محتوای کتابهای «نفرین شده» و «شگفتی» اظهار کرد: اولین ترجمه من کتاب «شگفتی» بود که در سال ۱۳۹۹ منتشر شد و اکنون چاپ سوم آن در بازار نشر موجود است. این کتاب در مورد کودکی با ویژگیهای خاص است. کتاب «شگفتی» تصویرگر تلاش انسانها برای پذیرش تفاوتها است و در بسیاری از کشورها کتاب منتخب معلمان نیز شناخته شده است.
وی افزود: کتاب «نفرین شده» در خصوص دختر نوجوانی است که دچار بیماری روماتیسم شده و به همین علت بخش بزرگی از تواناییها و نیروهای جسمانیاش را از دست داده و درد میکشد اما تمام دلنگرانی، رنج و خشم او به دلیل نگاه و برخورد دیگران است.
این مترجم ادامه داد: او که به تصویر خود در ذهن افراد بیش از اندازه اهمیت میدهد، درد زیادی را تحمل میکند تا دیگران متوجه بیماریاش نشوند و روابطش تحت تاثیر قرار نگیرد اما به تدریج درمییابد که هر کسی مشکلات خود را دارد و تنها او نیست که رنج میکشد.
وی بیان کرد: در طول داستان پیشآمدهایی اتفاق میافتد که باعث میشود پرسش بیپاسخ «چرا من» را کنار بگذارد و چشمانش را بر دیگران و عشق آنها نسبت به خود و همچنین رنجهایی که انسانها دارند بگشاید و آرام آرام از زندگی خاموش و دردناک خود گذر کند.
مخبری عنوان کرد: کتاب «نفرین شده» که دومین ترجمه من و در حال حاضر تنها ترجمه فارسی است در سال ۲۰۱۹ و با الهام از زندگی نویسنده نوشته شده و جایزه اشنایدر را از سوی انجمن کتابخانههای آمریکا دریافت کرده است، جایزهای که به بهترین کتاب در میان کتابهایی با قهرمانان دارای معلولیت اهدا میشود.
وی در خصوص کتاب جدیدی که در دست ترجمه دارد، تصریح کرد: کتابی که اکنون در دست ترجمه دارم مانند کتابهای قبلی در حوزه معلولیت است؛ داستان یک سال از زندگی دختری جوان و رویاروییاش با دنیایی که نسبت به او مهربان نیست.
این مترجم در خصوص تصوری که از اولین تا سومین ترجمه خود داشت، خاطرنشان کرد: در ارتباط با مقایسه این ۳ کار قطعا ترجمه «شگفتی» برای من ساده بود، اما با توجه به اینکه اولین کتابی بود که قرار بود به چاپ برسانم نگرانیها و سختیهای خاص خود را داشتم. اما باید بگویم ترجمه کتاب «نفرین شده» که به زبان یک نوجوان امروزی آمریکایی با اصطلاحات مخصوص این دوره از زندگی نوشته شده بسیار دشوار بود و برای فهم و بیان آن به شکلی ساده، روان و زیبا زحمت فراوانی کشیدم.
وی بیان کرد: هر کتابی، علاوه بر سن و جنسیت شخصیت اصلی که ما را با دنیایی متفاوت مواجه میکند، موضوعات، مسائل و چالشهایی وجود دارد که هر یک نیازمند دایرهای از لغات خاص هستند. به عنوان مثال جالب است که بدانید در ترجمه بخش اول «نفرین شده» که دختر نوجوان دچار خشم ناشی از روبهرو شدن با بیماری است؛ نیاز به دامنه گستردهای از ناسزاها داشتم تا بتوانم احساسات او را به خوبی منتقل کنم.
مخبری در خصوص چالشهایی که برای چاپ کتابها وجود داشت، اظهار کرد: با توجه به اینکه در حوزه ترجمه تازهکار و ناشناس هستم؛ میدانم که باید با چالشهای فراوان دست و پنجه نرم کنم و انتظار ندارم همه مسائل خوب و آسان باشد اما به عنوان فردی که درد و رنج متفاوت بودن را چشیده و با آن آشناست گمان میکنم جای کتابهایی مانند «نفرین شده» که به کم کردن تفاوتها کمک میکنند به طور جدی در این میان خالی است و چه خوب است که ناشران توانا و خوشنام فعالانه به کارهایی از این دست بپردازند تا دیگر ناشران هم به پیروی از ایشان در این راه گام بردارند و ما شاهد تحولی در زمینه چاپ کتابهایی برای سازگاری آدمیان متفاوت با هم باشیم.
وی در پاسخ به این پرسش مبنی بر اینکه با توجه به معلولیت چه مشکلاتی بر سر راه داشتید، تصریح کرد: معلولیت در سطح نظری میتواند تنها محدودیت باشد اما در زندگی عملی کوچکترین ناتوانی جسمی حرکتی، به خصوص در کشور ما منجربه بزرگترین موانع میشود و گاهی افراد را از صحنه زندگی حذف میکند.
این مترجم عنوان کرد: با وجود تمام مشکلاتی که با آن مواجه بودم اما دستیابی به هر سطح از پیشرفت دل شیر میخواست و پوستی ستبر تا انبوه گفتارها و رفتارهای آزارنده را نادیده بگیرم، موانع بسیار را پشت سر بگذارم و برای هر گام رو به جلو چندین برابر تلاش کنم.
وی اضافه کرد: به نظر من ناآگاهی عمومی نسبت به مسائل افراد دارای معلولیت باعث میشود که از یک طرف تواناییهای آنان نهفته بماند و از طرف دیگر برای رفع مشکلاتشان فکری نشود و کاری صورت نگیرد؛ چراکه گویی آنها خاص هستند و این مسائل به دیگران مربوط نمیشود.
کمک به کاهش رنج معلولین با ترجمه کتابهایی در این مورد
مخبری در خصوص دلایل انتخاب موضوع کتابها، خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه خود دارای معلولیت و دانشآموخته روانشناسی کودکان استثنایی هستم و به این ۲ دلیل میتوانم با شخصیتهای کتابهایی که به معلولین میپردازند همدلی داشته باشم، رنج آنها را درک و فضای زندگیشان را به خوبی حس کنم، همچنین سعی کردهام تا با آگاهی دادن به جامعه از راه ترجمه کتابهایی در این حوزه از درد و رنج این گروه عظیم از انسانها بکاهم و همچنین همگام با افراد دیگری که در این راه میکوشند امیدوارانه چشم به راه فردایی مهربانتر باشم.