روانشناسی بالینی در امروز و آیندۀ ایران؛ بیمها و امیدها- گفتگو با دکتر ابوالفضل محمدی عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
روانشناسی بالینی و چالشها
روانشناسی بالینی، آینده و امروز این رشته در ایران و چالشهای پیشِ رو
مصاحبهکننده: زهرا عرب
به نظرم بهتر است فعالان روانشناسی بالینی این سوالات را از خود بپرسند: «الگوهای کارآمد آموزش متناسب با شرایط کنونی کدام هستند؟ چه نوع خدماتی و به چه شیوهای ارائه شوند تا با شرایط کنونی و فرهنگ کشور سازگار باشد؟ برای پیشگیری از بروز مشکلات روانی در جامعه چه اقداماتی توسط روانشناسان بالینی صورت میگیرد؟ نیازهای کنونی جامعۀ ما چیست و برای ارتقای وضعیت سلامت روانی جامعه چه میتوان کرد؟
با دکتر ابوالفضل محمدی در جریان یک دورۀ صد ساعتۀ درمان شناختی- رفتاری(CBT) آشنا شدم. ایشان دکترای تخصصی روانشناسی بالینی از دانشگاه علوم پزشکی تهران دارند؛ اکنون عضو هیأت علمی این دانشگاه هستند و در بیمارستان روزبه مشغول به کارند. جدا از شخصیت علمی ایشان که بسیار از او آموختم، شخصیت حرفهای ایشان بهعنوان یک درمانگر، واقعاً کمککننده است. بسیاری از درمانگران، با پایان دوره، توان جدیدی برای مواجهه با ترسهای خود یافتند؛ مثل رانندگیکردن بعد از یک تصادف، صحبتکردن در جمع، مواجهه با فوبی و… و نیروی جدیدی یافتند تا صفات دستوپا گیری مثل کمالگرایی، اجتناب، نگرانی و … را کنار بگذارند. مصاحبۀ زیر در واقع گفتگوی من با ایشان به عنوان یک فعال روانشناسی بالینی در ایران دربارۀ «روانشناسی بالینی، آینده و امروز این رشته و چالشهای پیشِ رو» است.
۱. آقای دکتر محمدی، برای مخاطبان ما از تجربۀ تحصیل در ایران از دورۀ کارشناسی تا دکتری بگویید. چه راهی طی کردید؟ چه شیرینیها و چه سختیهایی داشت؟
من سال ۸۰ وارد دانشگاه تهران شدم. تحصیل در دانشگاه تهران تجربۀ ارزشمندی برای من بود. از بسیاری جنبهها، بودن در یک دانشگاه بزرگ برای من سودمند بود. همکلاسیهای باهوش و توانمندی داشتم که چیزهای زیادی از همۀ آنها یاد گرفتم. محیط دانشگاه هم فرصت خوبی برای رشد و پیشرفت در همۀ جنبهها بود. از نظر علمی هم یکی از بهترین واحدهای درسی برای من کلاس درس یادگیری بود که استاد دکتر زمانی تدریس میکردند. من ازهمان زمان به رویکرد یادگیری و رفتاردرمانی علاقهمند شدم و در مقاطع بعدی هم همین راه را ادامه دادم. کنکور کارشناسی ارشد وزارت بهداشت هم شرکت کردم و دانشگاه علوم پزشکی ایران قبول شدم. تحصیل در انستیتو روانپزشکی تهران هم برای من بسیار خاطرهانگیز است. شانسی که داشتم این بود که همکلاسیهای بسیار خوبی داشتم. آنها در علاقمندی من به این رشته بسیار تأثیرگذار بودند. با اغلب آنها هنوز هم رابطه دارم و از آنها کمک میگیرم. در مقطع کارشناسی ارشد علاقهمندی من به رفتاردرمانی شناختی بیشتر شد و اساتید انستیتو روانپزشکی تهران در این زمینه بسیار اثرگذار بودند. در آن زمان رویکرد غالب انستیتو، شناختی-رفتاری بود و من خوشحالم که در آن زمان در آنجا تحصیل میکردم. مقطع دکتری هم همانجا تحصیل کردم، ولی حقیقت این است که دورۀ دکتری غیر از تجربۀ کارورزی، به اندازۀ مقاطع قبلی تجربۀ اثرگذاری نبود. من خوشحالم که در دورۀ اوج روانشناسی در ایران تحصیل کردم. بهخصوص که در کلاس اساتید پیشکسوت و باتجربهای شرکت کردم و همۀ آنها در علاقمندی من به روانشناسی بالینی تأثیرگذار بودند.
۲.روانشناسی بالینی یکی از شاخههای روانشناسی کاربردی است. چه شد که روانشناسی بالینی را به عنوان حرفه انتخاب کردید؟ خواندن این رشته در ایران با چه کم و کاستیهایی همراه است؟
من از دورۀ دبیرستان به رشتۀ روانشناسی علاقهمند بودم. یکی از دوستانم به نام «جواد» که آموزگار بود و بعدها نیز در رشتۀ روانشناسی تربیتی فارغالتحصیل شد، در این علاقهمندی نقش بسیار زیادی داشت. همانطور که قبلاً گفتم یکی از شانسهای بزرگ در من زندگی، دوستان خوبی است که در کنارم داشتم. من هیچوقت از وارد شدن به رشتۀ روانشناسی بالینی پشیمان نشدم. از ۱۰ سال پیش هم کار در این رشته را بهصورت پارهوقت شروع کردم؛ گاهی از کار خسته میشوم ولی احساس خوبی دارم که در این حرفه فعالیت میکنم؛ البته مشابه بسیاری از رشتهها و حرفهها تحصیل و کار در این حوزه هم مشکلاتی دارد. یکی از مشکلات اصلی عدم توازن دانشجو و استاد در این رشته است. واقعاً تعداد دانشجویان این رشته با اساتید آن متناسب نیست. فضای کارآموزی و کارورزی هم به اندازۀ کافی وجود ندارد. علاقهمندی به این رشته بسیار زیاد شده است ولی امکانات و شرایط، متناسب با این تغییرات پیشرفت نکرده است.
۳. دانشجویان روانشناسی بالینی قرار است چهکار کنند؟ شما به عنوان یک روانشناس بالینی در بیمارستان روزبه چهکار میکنید؟
آیندۀ رشتۀ روانشناسی بالینی به عنوان یکی از شاخههای کاربردی، فعالیت در حوزۀ سلامت روان است. شاید بهطور خلاصه بتوان گفت که یک روانشناس بالینی در زمینۀ پیشگیری، درمان و ارتقای سلامت روان فعالیت میکند. بنابراین، یک روانشناس بالینی متناسب با زمینۀ تحصیلی و علاقه در این حوزهها فعالیت میکند. کار من به عنوان روانشناس بالینی ارائۀ خدمات رواندرمانی به بیماران است؛ البته مسئولیت اصلی من در بیمارستان روزبه به عنوان عضو هیأت علمی گروه روانپزشکی، آموزش رفتاردرمانی شناختی به دستیاران روانپزشکی و فلوشیپهای رواندرمانی و روانتنی است. با این توصیف کار من در دو حوزۀ آموزش و رواندرمانی با رویکرد شناختی – رفتاری خلاصه میشود.
۴. وضعیت این رشته در ایران در حال حاضر چگونه است؟ کسانی که در این رشته درس خواندهاند با چه چالشهایی روبهرو هستند؟
رشتۀ روانشناسی بالینی در ایران رو به رشد است و به نظر من در هیچ یک از کشورهای منطقه رشد روانشناسی به اندازۀ ایران نبوده است. البته این پیشرفت با مشکلاتی هم مواجه بوده است. کمبود نیروی انسانی متخصص برای آموزش روانشناسی بالینی یکی از این مشکلات است. تعداد متخصصان روانشناسی بالینی با تعداد علاقهمندانی که میخواهند این رشته را یاد بگیرند متناسب نیست. امکانات جامعه هم با این شرایط سازگار نیست. یکی دیگر از نقصهای این رشته هم نبود ارگان منسجم برای نظارت در آموزش و کار حرفهای است. ارگانهای مختلفی در آموزش و امور حرفهای روانشناسی بالینی درگیر هستند و بعضاً اختلاف نظرهایی بین آنها وجود دارد. این اختلافها اغلب برای دانشجویان این رشته نتیجۀ خوبی ندارد. من امیدوارم این چالشها بزودی حل شود.
۵. فکر میکنید روانشناسی بالینی به چه سمتی میرود؟ آیندۀ روانشناسی بالینی کجاست؟
به نظرم رشتۀ روانشناسی بالینی به مرحلۀ گذار رسیده است. شاید بتوان گفت برای سه دهه است که سرعت رشد روانشناسی بالینی در دنیا کم شده است. در حوزۀ رواندرمانی که فعالیت اصلی روانشناسان بالینی است هم مهمترین پیشرفتی که رخ داده است، گسترش حوزۀ فعالیت این حرفه است. شاید در آینده رویکردهای رواندرمانی انسجام بیشتری پیدا کنند و تلفیق و یکپارچگی بیشتری بین رویکردهای درمانی اتفاق بیفتد؛ اما من انتظار دارم که روانشناسی بالینی با سایر علوم و رشتههای مختلف ارتباط بیشتری برقرار کند. علوم و تکنولوژی نوین به رشد و پیشرفت روانشناسی بالینی کمک زیادی خواهد کرد. آیندۀ روانشناسی بالینی نیز در ایران روشن است. رواندرمانی بین عموم مردم گسترش خواهد یافت و مردم بیشتر از گذشته از کمکهای حرفهای روانشناسان بالینی استقبال خواهند کرد.
۶. فکر میکنید روانشناسان بالینیِ حال حاضرِ ایران باید به چه سؤالاتی پاسخ بدهند؟
مهمترین سوالاتِ پیشِ روی روانشناسی بالینیِ ایران، در حوزۀ آموزش این رشته است. خوشبختانه این رشته با اقبال خوبی روبهرو شده است و عامۀ مردم هم از این رشته خوب استقبال کردهاند. در چنین شرایطی سؤال اصلی این است که «چگونه با این استقبال روزافزون از روانشناسی برخورد شود؟» لازم است در آموزش و ارائۀ خدمات روانشناسی دقت و توجه بیشتری صورت گیرد. به نظرم بهتر است از خودمان بپرسیم «الگوهای کارآمد آموزش متناسب با شرایط کنونی کدام هستند؟ چه نوع خدماتی و به چه شیوهای ارائه شوند تا با شرایط کنونی و فرهنگ کشور سازگار باشد؟ برای پیشگیری از بروز مشکلات روانی در جامعه چه اقداماتی توسط روانشناسان بالینی صورت میگیرد؟ نیازهای کنونی جامعۀ ما چیست و برای ارتقای وضعیت سلامت روانی جامعه چه میتوان کرد؟»
۷. جای خالی چه کارهایی را در روانشناسی بالینی امروز ایران احساس میکنید؟
به نظرم اقدامات چندانی در حوزۀ پیشگیری در روانشناسی بالینی انجام نگرفته است. در زمینۀ آموزش نیروهای متخصص نیز پیگیریهای جدی نیاز است. این نگرانی وجود دارد که از این فرصت پیشآمده در حوزۀ روانشناسی بالینی در ایران به نحو احسن استفاده نشود. منظورم این است که عموم مردم نگرش مثبتی به روانشناسی دارند و از این فرصت پیشآمده باید بهخوبی استفاده کرد. اگر کسانی که قرار است به عنوان روانشناس بالینی به این افراد خدمت کنند، از پس وظایف خودشان بهخوبی برنیایند، آسیب زیادی به این رشته خواهد خورد و مشخص نیست جبران این صدمات چقدر زمان خواهد برد.
۸. به روانشناسان این ایراد را میگیرند که بازاریاند،کمکی نمیکنند و آموزش کافی ندیدهاند. چه جوابی برای این افراد دارید؟
خوب، مهمترین اشکال آن این است که یک خطای شناختی واضح به نام تعمیم افراطی در آن صورت گرفته است. اگر هم افرادی نمونههایی از این دست سراغ دارند نمیتوان آن را به همۀ روانشناسان نسبت داد. مثل هر حرفۀ دیگری در این رشته هم افرادی وجود دارند که بهخوبی وظایفشان را انجام نمیدهند. اما عموم روانشناسان به فکر کمک به افراد هستند و در مقایسه با حرفههای دیگر در جامعه، حقالزحمۀ کمی دریافت میکنند. آموزش ضعیف هم فقط مربوط به رشتۀ روانشناسی نیست. در حال حاضر به علت مشکلاتی که قبلاً ذکر کردم در آموزش همۀ رشتهها در کشور مشکلاتی وجود دارد. اما من هم قبول دارم چون روانشناسی بالینی با سلامت مردم سر و کار دارد باید مسئولان اقدامات جدی در این زمینه صورت دهند.
۹. فکر میکنید چگونه میتوان دانشجویانی باصلاحیتتر تربیت کرد؟
برای تربیت روانشناسان با کفایت و صلاحیت اقدامات اساسی لازم است. در حال حاضر مشکل اصلی در کشور این است که روانشناسان بالینی توسط مراکز مختلفی آموزش میبینند که کمترین هماهنگی را با زمینۀ اشتغال آنها دارند. بهترین اقدام در این زمینه این است که بین مراکز آموزشی و کار حرفهای ارتباط دو سویه وجود داشته باشد. آموزش روانشناسان بسته به نیازهای جامعه صورت گیرد و کیفیت آموزشی ارتقا پیدا کند. روانشناسی بالینی حرفهای نیست که کسی بتواند بهصورت غیرحضوری یا با آموزش یک روز در هفته در آن مسلط شود.
۱۰. فکر میکنید اگر کسی بخواهد این رشته را انتخاب کند باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟ این رشته چه سختیهایی دارد؟
به نظر من یک روانشناس باید به انسانها علاقهمند باشد. از توانایی همدلی زیادی برخوردار باشد. از حداقل سلامت روانی برخوردار باشد تا در کار با مشکلات افراد آسیب نبیند. توانایی در تشخیص و پشتکار فراوان نیز بسیار لازم است. اغلب مراجعان به روانشناسان از مشکلات مزمن رنج میبرند و کمک به آنها زمان زیادی میبرد. خستگیناپذیری در این راه بسیار لازم است. علاوه بر اینها، توانایی برقراری ارتباط حرفهای و رازداری نیز از ضروریات این حرفه است.
برداشت از سایت : bordar-ensani.ir