دلم مجروح خصم و قامت ز درد خميده ميشود
ز آن سوي دلهاي بيقرار چه آهي كشيده ميشود
در حسرت آرامشي كه غصب كردهاند
صداي مظلوميت مظلومي، شنيده ميشود
غزه را غزه ناميدهاند تا در عاشقي بماند
مظلوميتي كه در ذهن و روح تاريخ، دميده ميشود
اين را همه ميدانند حقوق بشر هم شايد بداند
روح بلند عشق بر جان غزه، دميده ميشود
جنايات صهيوني بهانهاي است براي خون آشامي
كاين خصلت گرگ منشي هميشه ز او، ديده ميشود
كودكان در گهواره شهر لرزان ميلرزند
خون به جاي شير ز پستان مادر، جهيده ميشود
هر چند ساز و دهل ميزنند تا كسي نشنود
ولي صداي مظلوميت غزه، شنيده ميشود
همه و جدانها مردهاند در بلاد ارواح
ز انجماد عاطفهها، شهر، تكيده ميشود
دموكراسي جنگي دنيا، حكايتش گفتني است
هر چند محكوميتهاي كزايي، عديده ميشود
در وانفساي عهد جاهليت، فقط ميكُشند
پرده حياي وجدان بشر، دريده ميشود
شيطان بزرگ را چه باك، كه سلاح بفروشد
در معامله دو سو سود، سلاحشان، خريده ميشود
چه تفسيري برتر از اين، كه كودكان مينالند
در نقاشي كودكان، هيولاي خون آشام، كشيده ميشود
دويدن پر اضطراب مادر براي نجات كود مجروحش
هر روز هزار بار اين ماجرا در غزه، ديده ميشود
سرودن براي چيست؟ تصوير صد ماجرا
غزه خود آهنگ سرودن است. آيا شنيده ميشود؟
كودك فلسطيني ام سلام
هر چند تو مرا نمي شناسي اما من سال هاست كه با تو آشنايم . من زندگي سخت تو را در اردوگاه ها ي محل سكونتت ، خنده هاي معصومانه ات را در ميان همسالانت و آرزوهاي بزرگت را براي داشتن سرزميني آزاد به خوبي مي شناسم .
كودك فلسطيني ام من يك مشاور هستم و بر حسب شغل و حرفه ام حوادث بسياري را از نزديك ديده ام ، كار اساسي من محافظت و كاهش درد ها و آلام كودكان همسن و سال توست ، وظيفه من به عنوان مشاور در بسياري از حوادث مثل سيل ، زلزله ، تصادفات ، طلاق والدين و ...كاهش استرس كودكان و كنترل علائمي همچون ناآرامي ،بي قراري، رفتارهاي پرخاشگرانه ،بي احساسي ،فقر هيجاني ،گوشه گيري ،اختلال خواب و ... است . اما آنچه اين روز ها در سرزمين تو و در قاب تصوير مي بينم دلخراش تر از همه ي سوانح و درد هاي قابل تحمل بشري است ، تو نمي داني جوانه ي كوچكي را قبل از به بار نشستن در خزان ديدن چقدر سخت و جانكاه است .
كودك فلسطيني ام الان كه به تو مي انديشم ، مي بينم كه تمام توان حرفه اي و تخصصي ام تنها در قالب آرزوهايي بلند به تو خواهد رسيد ، آرزوهايي كه از لابه لاي نامه هاي يكي از نويسندگان شهير كشورم در ذهن من جان گرفته است :
كاش نامه اي بودم حتي يكبار ، با خوب ترين اخبار
كاش مي توانستم هم چون مهربان ترين مادران رد اشك را از گونه هايت بزدايم
كودك فلسطين ام تو بايدرشد كني ، زندگي كني تا روزي بتواني همه ي بدي ها و شرارت هاي تحميل شده بر دنياي كوچكت را محو و نابود سازي و اميد و روشني را در سرزمين خسته ات دوباره به ارمغان آوري .
آري؛
احساس همدلي و همدردي ، حداقل افكار و رفتار ياورانه ما مشاوران مي باشد كه مي تواند نسبت به همنوع خود كه مورد ظلم و تجاوز قرار گرفته است نشان بدهد..
كودكان و نوجوانان و دانش آموزان ممالك دنيا حق زندگي ، حق امنيت ، حق آرامش و آسايش دارند، كه گاه گرگ هايي انسان نما به حقوق آن هاتجاوز كرده و زندگي يشان را نا امن مي كنند
آري ؛
ما مشاوران مدارس ايران اسلامي علاوه برمحكوم كردن جنايات غاصبان صهيونستي و ابراز تنفرازظلم ددمنشانه آنان ، با تو هم صدا و هم پيمان خواهيم شد تا در هيچ شرايطي تو را تنها ونااميدرهانكرده وبا آرمان هاي بلند ملتت ،دوباره لبخند را بر لبان هم نسلان پيروزت شكوفا ببينيم . پيروزيتان را ازخداوند متعال خواهانيم.